باز هم دوباره شبی باران باریدن خواهد گرفت
بارانی نم نم با صدایی ملایم
و من هم خواهم یافت روزی
آن را که در کنارم باشد
وقتی به دنبال لذت قدم زدن زیر بارانم
قدم بر زمین خیس بگذارد پا به پای من
و او را خواهم یافت روزی
که زیر باران دستش در دست من باشد
و دوباره پا به پای من همچو یک دوست
در هوای پاک و زلال
در انتهای نور قرمز رنگ خورشید
به دنبال نیمکتی چوبی
زیر درختی سبز
به نظاره بنشینیم باریدن باران را...
...
کودکی چه عالمی دارد
چرا که تنها کودکان را اینگونه افکار است
انتظار بارانی دیگر...
...
سلام عید شما هم مبارک
مرسی که سر زدین
خوشحالم که با وبلاگتون آشنا شدم
مرسی
من اولم ؟
سلام آقا محمد ....
خوبی ...
بعضی وقتا انتظار کشیدن هم خوشگله ....حالا هر چی می خواد باشه...
موفق باشی
سلام
ممنون که سر زدید
؟؟؟؟؟